افسوس

روزگاری عشق پاکی به سینه داشتم

                             با عشق خود روزگار پر غمی داشتم

شرح حال عشق خود با بهار گفتم خزان آفرید

                             قصه عشقم به طوفان گفتم نالید و آرام آرمید  

قصه عشقم به  آسمان گفتم بغض کرد و بارید
 
                            قصه عشقم به شمع گفتم خاموش شد وسیاهی آفرید

شرح حال خود با هر که گفتم دلداریم داد

                                      
                            ولی افسوس که هنگامی که به تو گفتم خندیدی ورفتی....

تفاوت بین پسر و دختر زمانی میخواهند از عابر بانک پول دریافت کنن

پسرها:

 

1- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.

2- کارت رو داخل دستگاه میذارن.

3- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.

4- پول و کارت رو میگیرن و میرن

 

دخترها:

 

1- با ماشین میرن دم بانک.

2-در آینه آرایششون رو چک میکنن.

۳-به خودشون عطر میزنن.

۴- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.

۵- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.

۶- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.

۷- بلاخره ماشین رو پارک میکنن .

۸- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.

۹- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.

۱۰- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.

۱۱- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.

۱۲- کارت رو وارد دستگاه میکنن .

۱۳- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.

۱۴- کد رمز رو وارد میکنن.

۱۵- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن

۱۶- کنسل میکنن.

۱۷- دوباره کد رمز رو میزنن.

۱۸- کنسل میکنن.

۱۹- دوست پسرشون رو صدا میزنن که کد صحیح رو براشون وارد کنه.

۲۰- مبلغ درخواستی رو میزنن.

۲۱- دستگاه ارور (خطا( میده.

۲۲- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.

۲۳- دستگاه ارور (خطا) میده.

۲۴- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.

۲۵- انگشتاشون رو برای شانس رو هم میذارن.

۲۶- پول رو میگیرن.

۲۷- برمیگردن به ماشین.

۲۸- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.

۲۹- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.

۳۰- استارت میزنن.

۳۱- پنجاه متر میرن جلو.

۳۲- ماشین رو نگه میدارن.

۳۳- دوباره برمیگردن جلوی بانک.

۳۴- از ماشین پیاده میشن .

35-تشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن.(حواس نمی‌ذارن برای آدم(

۳۶- سوار ماشین میشن.

۳۷- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده .

۳۸- آرایششون رو توی آینه چک میکنن.

۳۹- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.

۴۰- میندازن توی خیابون اشتباه.

۴۱- برمیگردن.

۴۲- میندازن توی خیابون درست.

۴۳- پنج کیلومتر میرن جلو.

۴۴- ترمز دستی رو آزاد میکنن )میگم چرا انقدر یواش میره(

 

 

با عرض پوزش از تمامی دختر خانم ها
با تشکر از دوست عزیزم ایمان

با عرض سلام خدمت همه عزیزانی که با حضور خود برای لحظه ای هر چند کوتاه
 تنهایی ام را پر کردند بعضی از عزیزان بر من خرده گرفته بودند که چرا از خزان و
بی وفایی حرف میزنم پس این حقیر تصمیم گرفت....
حال شما دوست عزیز اگر جای من بودید چطور به این سئوال پاسخ می دادید
جواب های شما با نام شما در وبلاگ قرار داده می شود تا عزیزان دیگر هم 
استفاده کنند



شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما...
چه کسی نقش تو را خواهد شست  ؟؟؟




شده باز فصل خزون
از درختا می ریزه برگ خزون
آسمون پر غم
غرق اندوه و بلا
چه کنم با غم رسوایی دل
چه کنم با غم تنهایی دل
هی براش قصه می گم
قصه غصه می گم
که تو ای دل منو دیوانه نکن
پر و بالم رو نسوز
منو پروانه نکن